http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%20%D8%B4%D8%A8/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%20%D8%B4%D8%A8%20%D8%AF%D8%B9%D8%A70.jpg

چنان که گفته شد نماز، ستون دین است لذا آن را مرز میان کفر و ایمان شمرده اند. برخی از مردم اصولا نماز به جا نمی آورند و از اسلام فقط نام آن را یدک می کشند. اما برخی دیگر هر چند که نماز می خوانند ولی آن را سبک می شمارند و حق آن را به تمام و کمال ادا نمی کنند. از پـیامبر (ص) روایت شده که فرمود:لیس منی من استخف بصلاته؛ هر کس نماز را سبک شمارد از من نیست. (فروع کافی، کلینی، ج2ص 269).

درارزش و جایگاه بلند نماز از دیدگاه اهل بیت (ع) همین اندازه کفایت می کند که همه ایشان بی استثناء هنگامی که به نماز می ایستادند، لرزه بر اندامشان می افتاد و رخسارشان به زردی می گرایید. درحالات امام سجاد (ع) آمده است که وی این گونه بود. روزی امام باقر(ع) نزد پدر رفت و او را درنماز، به حالتی عجیب مشاهده کرد.حالتی که کسی را یارای رسیدن به مرتبه آن نبود. رخسار امام (ع) از شدت شب زنده داری زرد شده بود و چشمانش ازگریه بسیار سرخ. دراثر سجده های طولانی، پیشانی مبارکش پینه بسته و بینی ایشان زخم شده و ساق پاها به کلی از کار افتاده بود. امام باقر(ع) گویند: وقتی پدرم را بدین حالت دیدم، نتوانستم تحمل کنم و گریستم.

درباره امام حسن مجتبی (ع) روایت است که آن حضرت هنگام وضو گرفتن بدنش می لرزید، و چهره اش زرد می شد، از او درباره راز این امر سؤال شد، فرمود:«حق علی کل من وقف بین یدی رب العرش ان یصفر لونه و ترتعد مفاصله؛ برهرکسی که درپیشگاه خداوند می ایستد لازم است که ]از عظمت الهی[رنگش زرد و اندامش به لرزه افتد» (بحارالانوار، مجلسی، ج 43، ص 339) درجایی دیگر آمده است: و اذا قام فی صلاته ترتعد فرائصه بین یدی ربه عزوجل؛ و هرگاه برای نماز می ایستاد، بند بند وجود او در مقابل خدایش می لرزید. (همان، ج 43، ص331، روایت1).

درحالات امام صادق (ع) بسیار از سنت و سیره ایشان درباره نماز گفته شده که شاید یکی از مهم ترین احادیث دراین زمینه حدیثی است که همسر امام صادق (ع) نقل می کند. این حدیث از آن رو اهمیت دارد که امام درهنگام مرگ و در آخرین لحظات و به مساله نماز می پردازد تا نشان دهد که نماز از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار است و سبک شماری آن موجب می شود تا انسان از شفاعت اهل بیت(ع) محروم بماند.

ابوبصیر می گوید: روزی بر ام حمیده همسر امام جعفر صادق(ع) وارد شدم تا او را در رحلت امام (ع) تسلیت بگویم. او گریست و من به گریه اش گریستم. آن گاه فرمود:«ای ابا محمد! اگر امام صادق (ع) را به هنگام وفات می دیدی چیز عجیبی مشاهده می کردی.

حضرت چشمان مبارک را گشود و فرمود:«با هر که قرابت و بستگی دارم، به نزد من گرد آورید». ما هیچ کس را فروگذار نکرده و همگان را حاضر ساختیم، امام (ع) به آنان نگریست و فرمود:«ان شفاعتنا لاتنال مستخقا بالصلاه » «بدرستی که شفاعت ما به کسی نمی رسد که نماز را سبک بشمارد». (سفینه البحار، جلد2، ص 19و نیز الکافی، ج3 ،ص 270).

شفاعت یکی از مهم ترین ابزارهای بشر برای رسیدن به جایگاه قرب الهی است؛ زیرا هر انسانی به اسبابی دچار خطا و گناه و اشتباه می شود و انسان تنها با جست وجوی ابزار و اسباب مناسب می تواند به سمت مقام قرب و قدس برود. از مهم ترین اسباب و وسایل تقرب، شفاعت اهل بیت(ع) به ویژه پیامبر (ص) است؛ زیرا نماز آدمی هر چند کامل باشد ولی هرگز کسی نمی تواند حق نماز را به جا آورد چنان که حق تقوای الهی را به تمام و کمال نمی تواند به جا آورد. براین اساس اگر کسی بخواهد به مقام قرب برسد باید از مقام شفاعت بهره گیرد. با این همه دست یابی به مقام شفاعت و بهره مندی از آن نیز نیازمند ابزارها و وسایلی است که یکی از مهم ترین آن ها سبک نشمردن نماز است.

بسیاری از مردم با آن که اهل نماز هستند ولی آن را با کسالت به جا می آورند و درانجام به موقع نماز و در اول وقت تنبلی روا می دارند. در سر نماز به هر کاری و فکری مشغول می باشند و خسته دلان نماز می خوانند و شاداب به نماز نمی ایستند. از این رو خداوند از نمازگزارانی سخن به میان می آورد که در نماز خویش «تساهل» دارند. «فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون»؛ «وای به حال نماز گزاران، نمازگزارانی که نماز را سبک می شمارند». (سوره ماعون، آیه 4 و 5)